زندگی یعنی یک حباب ...

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

زندگی یعنی یک حباب ...
دانلود موسیقی انتخابی ادمین


آخرین نظرات
  • ۱۶ خرداد ۹۵، ۱۸:۳۶ - گروه فرهنگی صبح امید
    عالی

اوقات شرعی


۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دل تنگی» ثبت شده است

۰۲آذر


درد و رنج مخصوص انسان ها است...

عاشق و تنها و دل خسته هم نمی شناسد 

اما یک دردی هست که بی درمان است...

یوسف طهرانی
۰۸دی


خدا یا سلام
باز هم من هستم.همان کسی که دوباره پر کشیده و دلتنگت شده است
همان کسی که همش بهانه گیر است و جز گله و شکایت حرفی برایت ندارد
همان کسی که فقط موقع سختی یادت می افتد و موقع خوشی غافل ازت
همان کسی که سبب خستگی و درماندگیش رو تو می داند همان کسی که ازت دلگیر است با همان کوله بار قدیمی
......

یوسف طهرانی
۲۵خرداد

به نام خالق بی همتا اما همیشه تنها !

یه وقت هایی هست که آدم دوست داره خلوت کنه و با خودش یکه و تنها باشه، حصاری درست کنه از تنهایی خودش اما دلش طاقت نمیاره و سعی میکنه تو کوچه پس کوچه های دلش دنبال یکی بگرده و تا میتونه باهاش حرف بزنه. از غم هاش بگه از تنهایی و مشکلات و آرزو و خواسته هاش ، ازین که چرا الان دلش گرفته و چرا همش بهونه می گیره.با کسی که وقتی کنارش هست دیگه غم و غصه معنا نداره ، با کسی که شوق دیدنش رو حتی یک لحظه با هیچ چیز عوض نمیکنه کسی که میدونه وقتی کنارش هست باید ارزش ثانیه ثانیه رو بدونه، کسی که تو کوچه تنهاییت همیشه زیر پنجره اتاقت نشسته و با آرامش منتظر دیدنت هست، کسی که معنا خوشبختی رو با اون درک میکنی. اما دل آدم از تنهایی دوام نمیاره و میشکنه ! شکستنی که هر چند بی صداست اما حرف های زیادی داره برای گفتن. اینجا دیگه باید سکوت رو شکست و از خونه رویاها بزنی بیرون و بری تو کوچه واقعیت و فکر کنی.از اون جایی که آدم  اجتماعی هست و تو صحبت نیاز به شنیدن جواب حتی نمیدونم!! هم هست، سعی میکنی این رویای دل رو عملی کنی و خودت رو راحت.هی میگی حالم خوبه و من عالیم اما دلت یه حرف دیگه تا اینکه سعی میکنی دلت رو خالی کنی.توی لحظه ای که تنهاییت مثل یه میخ کوبیده میشه تو سرت،و در عین سادگی، تنهایت رو می سپاری به چشمات و چشمات اونا رو به نگین تبدیل میکنن و نقاب صورتت رو سیراب،نقابی که هر روز رو صورت مون میزنیم و آخر شب میزاریم جلوی آینه تنهایی.تو پیله تنهاییت داری خالی میشه از غم هات اما هنوز یه تبسم تلخی داری و هی وانمود میکنی خوبی ،اره من خوبم فقط یه وقت هایی دلم میسوزه فقط همین و کم کم اشکات تبدیل به عادتی میشن آرامش بخش اما شور...

یوسف طهرانی

هدايت به بالاي

اسکرول بار