۲۶شهریور
چه خوبه که نوشته هایم بی صداست
وگرنه با هر نوشته ای ، شیشه ای می شکست
با هر جمله ای ، دلی به لرزه می افتاد
و با هر کلمه ای ، فکری واژگون
با صدای علی زند وکیلی
به سوی تو، به شوق روی تو، به طرف کوی تو
سپیده دم آیم، مگر تو را جویم، بگو کجایی
نشان تو، گه از زمین گاهی ز آسمان جویم
ببین چه بی پروا، ره تو میپویم، بگو کجایی
روباه گفت :آدم ها همه چیز را همین طور حاضر و آماده از مغازه ها می خرند،
اما چون مغازه ای نیست که دوست معامله کند، آدم ها مانده اند بی دوست.
تو اگر دوست می خواهی مرا اهلی کن