خدایا سلام

خدا یا سلام
باز هم من هستم.همان کسی که دوباره پر کشیده و دلتنگت شده است
همان کسی که همش بهانه گیر است و جز گله و شکایت حرفی برایت ندارد
همان کسی که فقط موقع سختی یادت می افتد و موقع خوشی غافل ازت
همان کسی که سبب خستگی و درماندگیش رو تو می داند همان کسی که ازت دلگیر است با همان کوله بار قدیمی
......همان کس که
همان کسی که همه چیز رو مقصر می دونه جز خودش
خدایا ! باز دوباره به درگاهت آمدم اما، اما با دلی سرشار از گناه و فکری خالی از تو
خدایا ! آیا می شود که امروز هم بخوانمت
آیا می شود که امروز هم دلم رو خالی کنم با گله و شکایتی از جنس دل شکستن
خدایا ! آیا می شود به آسمان چشم بدوزم و مانند پرنده ای غرق در تو شوم . چرا که آسمان نشانه هایی از تو دارد
بی انتهاست
بی دریغ است
و همانند دست مهربانی بالای سرماست
خدایا ! با کدامین نام بخوانمت که هر نامت بوی بهشت می دهد
چقدر آرام می گیرم با هر نام تو ای قاضی الحاجات ، ای عزیز ، ای حکیم
می شود با نام هوالشافی بخوانمت تا تمام درد هایم را درمان کنی، زخم هایی بس عمیق و ناعلاج
می شود با نام رحمن و رحیم بخوانمت تا تمام مهربانی و بخشش ها به سویم سرازیر شود
می شود ، می شود با نام مومن بخوانمت تا اطمینان پیدا کنم از آن چه برایم مقدر ساختی
اجازه هست که الهی العفو بگویم و پناه ببرم به نگاه مهربانت ، به بخشایش عظیمت و به آرامش نامت
خدایا ! وجودم رو از تو بودن پر کن و خالی از غیر تو
من همانم، همان یک مشت ادعا و یک کوه کوتاهی در بندگی ،همان لجباز یک دنده که با چشم هایی بسته و بغضی سراسیمه نیازمند نگاهت و استجابت دعا هستم
من همان من همیشگی هستم و تو، تنها امید دل های شکسته