زندگی یعنی یک حباب ...

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

زندگی یعنی یک حباب ...
دانلود موسیقی انتخابی ادمین


آخرین نظرات
  • ۱۶ خرداد ۹۵، ۱۸:۳۶ - گروه فرهنگی صبح امید
    عالی

اوقات شرعی


۰۴خرداد


دلم گرفته
دلم عجیب گرفته است
و هیچ چیز
نه این دقایق خوشبو که روی شاخه نارنج می شود خاموش
نه این صداقت حرفی که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست
نه هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمی رهاند
و فکر میکنم که این ترنم موزون حزن تا به ابد شنیده خواهد شد
نگاه مرد مسافر به روی میز افتاد
چه سیبهای قشنگی
حیات نشئه تنهایی است
و میزبان پرسید
قشنگ یعنی چه ؟
قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال
و عشق تنها عشق
ترا به گرمی یک سیب می کند مانوس
و عشق تنها عشق

یوسف طهرانی
۰۴خرداد


شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند ، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
:با خودم می گفتم
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
هیچ!!!

یوسف طهرانی
۲۵فروردين



الف: اشتیاق برای رسیدن به نهایت آرزوها

ب: بخشش برای تجلی روح و صیقل جسم

پ: پویایی برای پیوستن به خروش حیات

ت: تدبیر برای دیدن افق فرداها

ث: ثبات برای ایستادن در برابر باز دارنده ها

ج: جسارت برای ادامه زیستن

چ: چاره اندیشی برای یافتن راهی در گرداب اشتباه

ح: حق شناسی برای تزکیه نفس

خ: خودداری برای تمرین استقامت

د: دور اندیشی برای تحول تاریخ

‌ذ: ذکر گویی برای اخلاص عمل

ر: رضایت مندی برای احساس شعف

ز: زیرکی برای مغتنم شمردن دم ها

یوسف طهرانی
۲۵فروردين



چقدر خوبه که همیشه دیدمون به اطراف و اتفاقاتی که رخ میده مثبت باشه مخصوصا در رابطه با انسان ها

ممکنه تو روز با خیلی ها رفت و آمد داشته باشیم یا به طور اتفاقی تو مترو و اتوبوس آدم هایی رو ببینیم که دچار مشکلات خاص خودشون هستند

نقص عضو ، نابینا ، ناشنوا ،معلولیت جسمی و روحی ، کودکان بیش فعال و ....اما نگاه ما به این افراد به چه صورت هست ؟؟

اول که باید شاکر خدا باشیم به خاطر سلامتی و سالم بودن و رفاهی که داریم

دوم این که اگر بخواهیم این آدم ها رو توصیف کنیم چه جیزی میگیم ؟ آیا فقط و تنها فقط مشکلات و عیب های اونارو میبینیم و توصیف میکنیم؟؟

اگر 20 نکته مثبت داشته باشند با یک نکته منفی از بین خواهد رفت؟؟؟

 این داستان رو بخونید تا بیشتر متوجه منظورم بشید....


یکی از استادهای دانشگاه تعریف می‌کرد…
چندین سال پیش برای تحصیل در دانشگاه سانتا کلارا کالیفرنیا، وارد ایالات متحده شده بودم.
سه چهار ماه از آغاز سال تحصیلی گذشته بود که یک کار گروهی برای دانشجویان تعیین شد که در گروه‌های پنج شش نفری با برنامه زمانی مشخصی باید انجام می‌شد.

دقیقا یادمه از دختر آمریکایی که درست روی نیمکت کناری می‌نشست و نامش کاترینا بود پرسیدم که برای این کار گروهی تصمیمش چیه؟
گفت اول باید برنامه زمانی رو به ببینه، ظاهراً برنامه دست یکی از دانشجوها به نام فیلیپ بود.

پرسیدم فیلیپ رو می‌شناسی؟
کاترینا گفت آره، همون پسری که موهای بلوند قشنگی داره و ردیف جلو می‌شینه!
گفتم نمی‌دونم کیو میگی!
گفت همون پسر خوش‌تیپ که معمولا پیراهن و شلوار روشن شیکی تنش می‌کنه!
گفتم نمی‌دونم منظورت کیه؟
گفت همون پسری که کیف و کفشش همیشه ست هست باهم!
بازم نفهمیدم منظورش کی بود!

اونجا بود که کاترینا تون صداشو یکم پایین آورد و گفت فیلیپ دیگه، همون پسر مهربونی که روی ویلچیر می‌شینه…


این بار دقیقا فهمیدم کیو میگه ولی به طرز غیر قابل باوری رفتم تو فکر.
آدم چقدر باید نگاهش به اطراف مثبت باشه که بتونه از ویژگی‌های منفی و نقص‌ها چشم‌پوشی کنه…
چقدر خوبه نگاه مثبت

یک لحظه خودمو جای کاترینا گذاشتم، اگر از من در مورد فیلیپ می‌پرسیدن و فیلیپو می‌شناختم، چی می‌گفتم؟
حتما سریع می‌گفتم همون معلوله دیگه!!
وقتی نگاه کاترینا رو با دید خودم مقایسه کردم خیلی خجالت کشیدم…

چقدر عالی میشه اگه ویژگی‌های مثبت افراد رو بیشتر ببینیم و بتونیم از نقص‌هاشون چشم‌پوشی کنیم.

یوسف طهرانی
۲۵فروردين


هر تفکر مثبتی شما را به سمت درستی هدایت می کند.


هر چیزی در زندگی انعکاسی است از یک انتخاب. اگر خواهان نتیجه ای متفاوت هستید، انتخابی متفاوت کنید.


شما ثروتمند نیستید، مگر آنکه چیزی داشته باشید که با پول قابل خریدن نباشد.


حتی تاریکترین شب نیز تمام خواهد شد و خورشید طلوع خواهد کرد.


شکست خوردن و بر زمین افتادن اتفاقی است، اما بلند شدن و ادامه دادن یک انتخاب است.


زمانی که مشکلات کوچک و آسان باشند رشد نخواهیم کرد، تنها زمانی که مشکلات بزرگ باشند فرصت رشد برای ما ایجاد می شود.


تنها راه انجام یک کار بزرگ آن است که کاری که انجام می دهی را دوست داشته باشی.


شما دقیقاً در جایی هستید که قبلاً به ان فکر می کردید.


شادمانی، هیچگاه برای کسانی که از داشته های اکنون خود سپاسگذاری نمی کنند، اتفاق نمی افتد. زیگ زیگلار


زندگی توقف ندارد. تنها با پشتکار می توان به موفقیت رسید.


دقیقاً تصمیم بگیرید که در هر حوزه از زندگی خود به چه هدفی می خواهید برسید، شما نمی توانید به هدفی که آن را نمی بینید شلیک کنید.


نگاه مثیت به زندگی و ایجاد تفکر مثبت باعث پیشرفت انسان میشه ، پس بیاییم این نگاه مثبت رو اول به خودمون و بعد به افرادی که با آن هاتعامل داریم انتقال بدیم.


یوسف طهرانی
۲۵فروردين



برای استادی و موفقیت در مدیریت این چهار اصل طلایی را که مانند چهار ستون اصلی ساختن کاخ موفقیت است باید یاد بگیرید...

بعضی اوقات نبوغ در مدیریت ارائه یک چیز مدرن یا چشمگیر و جدید نیست. برعکس! شاید برخی مواقع نبوغ در مدیریت دقیقا همراستا با بازبینی درس‌هایی باشد که مدت‌ها قبل آنها را خوانده ایم ولی به دلیل عجله برای رسیدن به نبوغ آنها را فراموش کرده‌ایم.

شاید هم نظمی که در رشته‌های دیگر می‌بینیم و تایید می‌کنیم بتواند برای ما هم یک تحول به همراه داشته باشد. رتبه استادی در دوره‌های موسیقی فقط به یک شرط امکان‌پذیر است. دوره کردن پی‌در‌پی درس‌های پایه‌ای تا آنجایی که ملکه ذهن شود. تا کاملا به اصول اولیه واقف نشوید نمی‌توانید پیشرفت کنید. این داستان در مدیریت هم صادق است. اصول را بیاموزید؛ باقی راه خودش روشن می‌شود! برای استادی در مدیریت هم این چهار اصل را یاد بگیرید:


1. تواضع : وقتی همه برای گرفتن دستور نزد شما می‌آیند، اصلا سخت نیست که احساس قدرت و مدیریت کنید. ولی فکر کردن به این شیوه، گول زننده و مخرب است. اگر کمی از تجربه‌های دیگران استفاده کنید، می‌بینید که مدیریت در اطرافیانتان تعریف می‌شود نه در شما! باید با کسانی که زیردست شما هستند ارتباط داشته باشید و با مشکلات آنها روبه‌رو شوید، نه اینکه به فکر خودتان و ایده‌هایتان باشید. فقط با این روش مردم از شما پیروی می‌کنند.


2. ارتباطات : برقراری ارتباط خوب به معنی مردم‌داری و به طور خاص رابطه تجاری خوب است. ارتباط خوب با مشتری، همکار و اسپانسر منتج به ایجاد اعتماد، کارآیی و ایمنی در روند کار خواهد شد. ارتباط خوب یعنی شنیدن به اندازه سخن گفتن؛ برنامه برای تولید و گفتمان‌های خودمانی به اندازه لیست دستورات رسمی! جزئیات زیادی را می‌توان برای ترمیم انتخاب کرد. پاسخ تمام آنها در اصول و پایه ارتباطات خوب است.


3. اعتماد : اعتماد یک شبه به دست نمی‌آید. اعتماد را باید برای خودتان بسازید. با مهارت‌هایی نظیر احترام به خواسته‌های مشتری، گوش کردن به انتقادات دیگران و یک ارتباط روشن و واضح. اعتماد یک جاده دو طرفه است. اگر شما اعتمادتان را به دیگران نشان ندهید، نمی‌توانید انتظار داشته باشید که مورد اعتماد آنها قرار بگیرید. پس برای اینکه بتوانید اعتماد جلب کنید، باید اعتماد کردن را هم بیاموزید.


4. نبوغ : پیروی از الگوهای معروف و قدیمی کاری ندارد! راه رفته را می‌توان با آسایش و اطمینان طی کرد! این را هر کسی می‌تواند انجام دهد. یک مدیر باید خلاقیت داشته باشد و به دیگران این را اثبات کند که این شرکت درجا نخواهد زد. مهارت‌های جدید را از هرجا می‌توانید یاد بگیرید. مغزتان را خلاق تربیت کنید. نت‌ها اولین چیز برای آموختن موسیقی هستند. البته همین‌ها شما را به استادی می‌رسانند. برای مدیریت هم همین ماجرا صادق ست. البته ممکن است پایه‌های مدیریت به همین اندازه که فکر می‌کنید ساده نباشد. مطالعه و تلاش کنید تا مهارت‌های مورد نیازتان را مرتفع سازید.


یوسف طهرانی
۱۷فروردين


به نام خالق یکتا

عاشقی دردسری بود نمی دانستیم

حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم

پر گرفتیم ولی باز به دام افتادیم

شرط بی بال و پری بود نمی دانستیم

آسمان از تو خبر داشت ولی ما از تو

  سهممان بی خبری بود نمی دانستیم

آب و جاروی در خانه ما شاهد بود

   از تو بر ما گذری بود نمی دانستیم

این همه چشم به راهی نگرانم کرده

  خود این هم نظری بود نمی دانستیم

 

ضمن تبریک سال نو و همچنین آرزوی موفقیت وشادی و برکت تو زندگی تون خواستم مطلبی بزارم خیلی دوست داشتم در وبلاگم به طور مفصل درباره مهدویت نوشته بزارم اما دیدم که سرتاسر وب پر از مطالب مختلف درباره مهدویت هست اما طاقت نیاوردم چیزی نزارم البته می دونم داستان شما دوستان از من خیلی بهتره و التماس دعا دارم ولی حرف دله باید گفت اگر دلتون به لرزه افتاد و چشماتون ابری ، برای من رو سیاه خیلی دعا کنید.

بزارید با یه مقدمه شروع کنم ....

تو هیئت بودیم با رفقا که بحث مظلومیت و غریبی امامان مطرح شد منتظر بودم که ببینم چه کسی از امام زمان حرف میزنه اما یکی از امام حسین و غریبیش گفت یکی از مظلومیت حضرت فاطمه گفت یه دوست دیگه از امام کاظم و ......خلاصه تا یه کسی از دوستام به امام زمان اشاره کرد ولی دوست داشتم محور اصلی صحبت ایشون باشن دلایل زیاده ،بیشتر از اون چیزی که فکر میکنیم ایشون غریبن.

میدونم که بعضی ها فکر کنن که امام حسین مظلوم ترین و غریب ترین امام هست اما بهتره که هر امام رو تو زمان خودش نگاه کنیم خیلی ها میگن اگر عاشورا در رکاب امام بودم این کار رو میکردم و یا فلان کار رو میکردم اما هیچ وقت به این نکته توجه نمیکنه که امام وقتش صاحب و منجی چه کسی هست، به این فکر نمیکنه که آیا امام زمان یار نمیخواد ؟ قوت قلب نمی خواد ؟ منتظر واقعی نمی خواد ؟

دو علت میشه بیان کرد تا عمق مطلب رو بهتر درک کنیم

آیا امام حسین یار نداشت ؟ بله داشت

کیا بودن ؟ حضرت عباس،حضرت قاسم،علی اکبر و علی اصغر،جوانان بنی هاشم،خواهر گرامی ایشون و حر و .....و همین طور 72 پهلوان که وقتی یک تنه به دشمن میزدند ،ده ها نفر زمین گیر میشدند تو تاریخ هست بهتر از من هم میدونید اما.....

یار امام زمان کیه ؟ کجا هستند ؟ چه می کنند ؟

عباس امام زمان کیه ؟ علی اکبر علی اصغر امام زمان کیه ؟

اصلا میدونیم امام زمان چه کسی هست که حالا بخواهیم همراهیش کنیم ؟ (دوستان منو ببخشن)

قربون امام حسین برم مگه ایشون برای اسلام نجگید ؟ مگه برای اسلام شهید نشد؟ مگه خبر از منجی آخر زمان نمی داد؟  پس حالا چی شده که الانمون رو بیخیال شدیم ، امام حسین بشارت امام زمان رو می داد و همین طور بقیه امامان

امام صادق (ع) میفرماید من اگر حضرت مهدی را درک میکردم تمام عمر خودم را صرف خدمت ایشون میکردم

امام معصوم این حرف رو میزنه ،چه چیزی رو میخواد به ما برسونه منظورش چیه ؟چرا ما دقت نمیکنیم حواسمون را کجا پرت کردیم ؟؟ انگار حواسمون خیلی خیلی پرته که نمیتونیم پیداش کنیم یا این که نمیخواهیم پیدا کنیم .......

غفلت تا کی تا کجا ؟؟....

داستان ما مثل این قصه تلخ هر چند واقعی شده ....

" تعریف میکرد که خیلی دلم امام زمان رو می خواست هر روز دعا عهد جلوی در رو آب و جارو میکردم تا اینکه یه روز دیدم آقایی در خونه رو میزنه رفتم از پنجره نگاه کردم دیدم بله خودشه امامم هستش ولی یه نگاه به خونه کردم .....تابلو ها رو جمع کردم ،ماهواره رو جمع کردم ،سی دی و ... جمع کردم و گوشیم رو خاموش کردم تا حواسم شش دنگ سرجاش باشه اما وقتی رفتم دم در دیدم امام زمان رفته در آخرین خونه رو زده و نا امید داره میره و همه مثل من داشتن خونه شون رو آماده میکردن ..."

امان از دل مون که چه قدر باید خونه تکونی شه....

تو روز چقدر برای امام زمان وقت میزاریم ؟ این همه به این واون دل میبندیم سخته دلمون رو به دل امام زمان ببندیم ؟ نذر هامون چقدر بوی امام زمان میده ؟ ناله و گریه ها مون چی می شه برا امام زمان باشه ؟ این همه وابستگی به موبایل و تلوزیون و ماشین و... رو نمیشه کمتر کرد و به جاش وابسته منجی مون بشیم ؟


تا ظهورت چقدَر فاصله داریم آقا                             آه از جمعه ی بی تو گله داریم آقا

رفته بودی که بیایی چقدَر طول کشید                       عرض کردیم نبودی و سحر طول کشید

ما برای خودمان این همه گفتیم بیا                           نذر کردیم به پای تو بیفتیم بیا

تو طبیب دل غم دیده ی مایی آقا                             ما که مردیم بیا پس تو کجایی آقا؟

مگر اینکه تو بیایی و حیاتم بدهی                            مگر اینکه تو از این وضع نجاتم بدهی

از به خود آمدن این قافله را گم کردیم                       وای بر ما پسر فاطمه را گم کردیم

دست برداری از این غیبت طولانی اگر                     من به پای تو بریزم طلبی جانی اگر



حالا میخوام دلیل دوم رو بگم

تا حالا شده فکر بکنید امام زمان چند سالش هست ؟ چند سال تو غیبت بوده ؟ بله شاید خیلی هاتون بدونید اما بزارید بگم

نظریه اول اینکه: غیبت صغرا از زمان ولادت حضرت مهدی (ع) بوده؛ زیرا ولادت حضرت در اختفا وپنهانی بوده‏است. ولی این نظریه مورد مناقشه واقع شده، زیرا بحث در غیبت امام است ودر آن هنگام حضرت به مقام امامت نرسیده بود. خصوصاً آنکه جماعت زیادی از شیعیان، حضرت را در آن پنج سال قبل از شهادت حضرت عسکری (ع) مشاهده کرده‏اند.
نظریه دوم اینکه: غیبت حضرت از زمان شهادت پدرش امام عسکری (ع) بوده است. وبه طور دقیق می‏توان گفت که بعد از نماز خواندن بر جنازه پدرش، در آن قضیه‏ای که ابوالادیان بصری نقل می‏کند( کمال‏الدین، ص 476-474 ؛ بحارالأنوار، ج 50، ص 332. )
بنابرقول اول ،برای مشخص کردن مدت غیبت باید از سال255هجری قمری که سال تولد امام زمان(عج) است حساب کنیم،که می شود:1181سال.
و بنابر قول دوم باید از سال 260ه ق،سال شهادت امام حسن عسکری(ع) حساب کنیم که می شود:1176سال.

اگر هر کدوم رو در نظر بگیریم عدد بزرگی هستش که حتی تصور اون هم آدم رو نابود میکنه.

امام زمان تو دل ما ها غریبه ...

چقدر دنبال امام زمان گشتیم  ؟ چقدر سراغ ایشون رو گرفتیم ؟

اینهمه تو درس و کار و زندگی خودمون غرق شدیم که حتی کوچک ترین نشانه اماممون رو هم نمیبینیم

امام زمان کی رو به غیر از ما بچه شیعه ها داره ؟ اصلا مگه به غیر ما کسی رو داره روش حساب باز کنه ؟

اما ما چی ؟ ما هی گناه می کنیم و اون واسطه ما میشه ، هی میگیم یابن الحسن به ی روز نشده گناه پشت گناه.حضرت مهدی واسطه ما میشه پیش خدا میگه خدا این عزادار حسینمه برای مادرم گریه کرده خدا این بنده رو به خاطر من ببخش

ای خدا .............افسوس

کافی یه نگاهی به آمار طلاق و دزدی و ربا و نزول و ریا و ...... بندازیم آیا روا هست که مهدی فاطمه برای ما گریه کنه و ما این قدر ناسپاس ؟  خدایا منو ببخش یابن الحسن روم نمیشه سرم رو بالا بگیرم شرمندتم....

اما خوش به حال اونایی که فکر و ذکرشون امام زمانه ،شب با یاد حضرت مهدی میخوابن و صبح بعد ازدعای عهد از خونه خارج میشن.شب با وضو میخواین و نماز هاشون بوی امام زمان رو میده ،تو قنوت نمازشون دعای فرج میخونن و.....

ثواب دعای فرج هم از کسی پوشیده نیست می تونید ی سری به کتاب الفبای مهدویت نوشته آقای تونه ای رو بخونید و همین طور کتاب عصر ظهور نوشته آقای علی کورانی.

خیلی دلم گرفته بود خیلی از خودم شاکیم تو رو خدا برام دعا کنید رو سیاهم به درگاه حق.

بیشتر از این وقتتون رو نمیگیرم

فایل های ضمیمه رو هم دانلود کنید فایل های مفیدی هست.


صبح یک جمعه ی دلگیر
دلم گفت: بگویم، بنویسم
که چرا عشق به انسان نرسیدست،
چرا آب به انسان نرسیدست،
و هنوزم که هنوز است، غم عشق به پایان نرسیدست
بگو حافظ دل‌خسته ز شیراز بیاید،
بنویسد که هنوزم که هنوز است،
چرا یوسف گم‌گشته به کنعان نرسیدست و
چرا کلبه احزان به گلستان نرسیدست
عصر این جمعه دلگیر،
وجود تو کنار دل هر بی‌دل آشفته شود حس،
کجایی گل نرگس؟



منبع : دل شکسته خودم

شعر اول و وسط متن از صابر خراسانی


 دریافت کتاب عصر ظهور
حجم: 1.92 مگابایت
توضیحات: دانلود کتاب عصر ظهور آقای علی کورانی


دریافت سخنرانی آقای رائفی پور در مورد مهدویت
حجم: 4.86 مگابایت


دریافت سخنرانی استاد رائفی پور در مورد محبت امام زمان
حجم: 11 مگابایت


دریافت سخنرانی استاد رائفی پور کار امام زمانی
حجم: 10.1 مگابایت


دریافت فایل صوتی سخنرانی استاد رائفی پور اسرار غیبت امام عصر عج
حجم: 29.9 مگابایت


دریافت کلیپ سخنرانی آقای رائفی پور در مورد امام عصر
حجم: 15.6 مگابایت

دریافت کلیپ سخنرانی آقای رائفی پور در مورد امام عصر شماره 2
حجم: 4.8 مگابایت



یوسف طهرانی
۰۶آبان

پیامبر اسلام (ص) فرمود: کربلا پاک‌ترین بقعه روى زمین و از نظر احترام بزرگ‌ترین بقعه‌ها است و الحق که کربلا از بساط‌هاى بهشت است.

 

شخصیت، قیام و نهضت امام حسین (ع) همیشه در کلام معصومین (ع) وجود داشته است و عجب آنکه حتی معصومین پیش از امام حسین (ع) نیز اشاراتی به این واقعه و سرزمینی که در آن مصائب عاشورا رخ داد، داشته‌اند. در این نوشتار 40 حدیث در باره امام حسین (ع) که در سایت آیت‌الله محمدتقی بهجت آمده، منتشر می‌شود.

 

1- حریم پاک


عن النبى (ص) قال: ... و هى اطهر بقاع الارض واعظمها حرمة و إنها لمن بطحاء الجنة. (1)


پیامبر اسلام (ص) در ضمن حدیث بلندى مى‌فرماید: کربلا پاک‌ترین بقعه روى زمین و از نظر احترام بزرگ‌ترین بقعه‏‌ها است والحق که کربلا از بساط هاى بهشت است.


2- سرزمین نجات


قال رسول الله صلى الله علیه و آله: یقبر ابنى بأرض یقال لها کربلا هى البقعة التى کانت فیها قبة الاسلام نجا الله التى علیها المؤمنین الذین امنوا مع نوح فى الطوفان. (2)


پیامبر خدا (ص) فرمود: پسرم حسین در سرزمینى به خاک سپرده مى‏شود که به آن کربلا گویند، زمین ممتازى که همواره گنبد اسلام بوده است، چنانکه خدا یاران مؤمن حضرت نوح را در همانجا از طوفان نجات داد.

 

3- مسلخ عشق‏


قال على علیه السلام: هذا ... مصارع عشاق شهداء لا یسبقهم من کان قبلهم ولا یلحقهم من کان بعدهم. (3)


حضرت على علیه السلام روزى گذرش از کربلا افتاد و فرمود: اینجا قربانگاه عاشقان و مشهد شهیدان است. شهیدانى که نه شهداى گذشته و نه شهداى آینده به پاى آنها نمى‏رسند.

 

4- عطر عشق‏


قال على علیه السلام: واها لک ایتها التربة لیحشرن منک قوم یدخلون الجنة بغیر حساب. (4)


امیرالمومنین علیه السلام خطاب به خاک کربلا فرمود: چه خوش‌بویى اى خاک! در روز قیامت قومى از تو به پا خیزند که بدون حساب و بى‌درنگ به بهشت روند.

5- ستاره سرخ محشر
قال على بن الحسین علیه السلام: تزهر أرض کربلا یوم القیامة کالکوکب الدرى و تنادى انا ارض الله المقدسة الطیبة المبارکة التى تضمنت سیدالشهداء و سید شباب اهل الجنة. (5)


امام سجاد علیه السلام فرمود: زمین کربلا در روز رستاخیز، چون ستاره مرواریدى مى‏درخشد و ندا مى‏دهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکى که پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است.

یوسف طهرانی
۱۲مهر

با سلام به همه عزیزان و پیشاپیش عید قربان رو هم تبریک میگم. چند روزی بود که این مقاله رو آماده کرده بودم ولی مجال پیدا نکردم زودتر برروی وبلاگ بارگذاری کنم.البته فایل word مقاله به همراه pdf دعای عرفه و همچنین صوت تسبیحات پیامبر (ص) در روز عرفه رو ضمیمه کردم.

ممنون از نگاهتون

مقدمه

یکی از ویژگی های مؤمن این است که می خواهد دائماً خود را به خدا نزدیک کند و پیوسته در جهت جلب رضای اوست. همانطور که در روایات بسیاری به توبه یا دعا و...سفارش شده و از طرف دیگر مکانها یا زمانهای خاصی برای اجات دعا یا قبولی توبه ذکر شده، برای جلب رضایت حق نیز اوقات یا مکانهایی بیان شده که مؤمن می تواند در آنها، به خداوند تقرّب جوید. خداوند، مهربان و بخشنده بوده و رحمت او همیشه بر خلقش جاری است، اما باید بدانیم برخی از اوقات یا در برخی از مکانها رحمت خداوند بر خلق بیشتر بوده و بخشش معاصی راحت تر می باشد، یکی از همین اوقات روز عرفه است. برای کسی که در جستجوی رحمت الهی است روز عرفه فرصت خوبی است تا بتواند رضایت خداوند را جلب نموده و از گناهان خود توبه کند در این نوشته سعی می کنیم به برخی از این فرصتها اشاره کنیم.

 

عرفه و فرصت خداشناسی

روز عرفه دارای فضایل بسیاری است، هم برای کسانی که در عرفات حاضرند و هم برای کسانی که در اماکنی غیر از عرفات اند، به همین دلیل بر مؤمنان لازم است نهایت بهره برداری از این روز شریف را بنمایند. یکی از مهمترین و بهترین فرصتهای موجود در این روز، فرصت خداشناسی است، تأمّل و تدبّر در دعای عرفه امام حسین که در حقیقت بیان و شرح حقایق توحیدی و مراتب آن است ما را به این موضوع یعنی خداشناسی نزدیکتر می کند. اینکه خداوند انسان را چگونه خلق فرمود، چگونه روزی داد، چقدر بر بندگان نعمت ارزانی داشت، چقدر از گناهان ایشان بخشید،و... همه از مواردی است که در دعای عرفه ذکر شده است. با قرائت دعای عرفه خدا را بهتر می شناسیم، وقتی فهمیدیم که نهایت مرتبه توحید آن است که غیر از خدا نبینیم و غیر از او نخواهیم، سعی می کنیم تا خود را به آن مرتبه برسانیم، همانکه امام فرمود: ایکون لغیرک من الظهور ما لیس لک حتی یکون هو المظهر لک متی غبت حتی تحتاج الی دلیل یدلّ علیک عمیت عین لا تراک؛ آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای تو نباشد تا آن غیر بخواهد مظهر تو باشد؟ چه وقت غایب بوده ای تا به دلیلی احتیاج باشد که بر تو دلالت کند؟ کور باد چشمی که تو را نبیند. همه اینها با تأمّل و تفکر در دعای عرفه بدست می آید،

یوسف طهرانی
۲۶تیر

در ایام شب قدر هستیم و همه با ارزش والای آن آشنا هستیم.مختصر توضیحی از این شب های عزیز رو براتون میذارم.

التماس دعا



معانی قدر

برای «قدر» معانی چندی ذکر شده است که می‌تواند وجه تسمیه شب قدر باشد که از میان این معانی، معنی اول از همه مناسب‌تر و معروف‌تر استقدر به معنای اندازه و مقدار است. همانطور که در قرآن کریم آمده است«قَد جَعَل الله لِکلِّ شَیء قَدرا» ؛خداوند برای هر چیزی اندازه‌ای تعیین کرده است.( طلاق، آیه 3)

آنچه از روایات و آیات برمی‌آید این است که شب قدر را از این رو قدر نامند که جمیع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعیین می‌شود. همچنین خداوند می‌فرماید«إنّا أنزلناه فی لیلة مبارکة انّا کنّا منذرین فیها یفرق کل امر حکیم» ،ما قرآن را در شبی پربرکت نازل کردیم. ما همواره انذار کننده بودیم. در آن شب که هر امری بر اساس حکمت خداوندی تدبیر، تعیین و جدا می‌گردد. دخان، آیه 3 و 4

مطابق این معنا شب قدر مختص به یک شب در یک سال مشخص نیست، بلکه در هر سال شب قدری وجود داردشب قدر یعنی شب بزرگ و با عظمت؛ در قرآن کریم قدر به معنی منزلت و بزرگی خدا است.

یوسف طهرانی

هدايت به بالاي

اسکرول بار