امیر المؤمنین علیٌّ علیه السلام :
بتَکَرُّرِ الفِکرِ یَنجابُ الشَّـکُّ .
امام على علیه السلام :
با اندیشیدن پیاپى ، شکّ ناپدید می شود .
امیر المؤمنین علیٌّ علیه السلام :
بتَکَرُّرِ الفِکرِ یَنجابُ الشَّـکُّ .
امام على علیه السلام :
با اندیشیدن پیاپى ، شکّ ناپدید می شود .
امیر المؤمنین علیٌّ علیه السلام :
الشَّکُّ یُحبِطُ الإیمانَ .
امام على علیه السلام :
شکّ ، ایمان را بر باد می دهد .
عنه علیه السلام :
الشَّکُّ یُطفِئُ نورَ القَلبِ .
امام على علیه السلام :
شکّ ، نور دل را خـامـوش مىکند .
عنه علیه السلام :
ثَمرَةُ الشَّکِّ الحَیرَةُ .
امام على علیه السلام :
حاصل شکّ ، سرگردانى است.
امیر المؤمنین علیٌّ علیه السلام :
علَیکَ بِلُزُومِ الیَقینِ وتَجَنُّبِ الشَّکِّ ، فلَیسَ للمَرءِ شَیءٌ أهْلَکَ لِدِینِهِ مِن غَلَبهِ الشَّکِّ على یَقینِهِ .
امام على علیه السلام :
بـر تو بـاد به چسبیدن به یقین و دورى کردن از شکّ ؛ زیرا براى دین انسان چیزى نابود کننده تر از چیره آمدن شکّ بر یقین او نیست .
امیر المؤمنین علیٌّ علیه السلام :
الشَّکُّ ثَمَرَةُ الجَهلِ .
امام على علیه السلام :
شکّ ، حاصل نادانى است .
با دقت در ادعیه و زیارت های امامان معصوم (ع) ، نکاتی را متوجه می شویم که خیلی از آن ها با شرایط فعلی ما ارتباط تنگاتنگی دارد.
بطور مثال با ورق زدن حادثه عاشورا قلبمان به درد می آید.به نظر شما دردناک ترین قسمت حادثه عاشورا کجاست؟
اونجایی که امام حسین(ع )می فرماید :" هل من ناصر ینصرنی ..."
غربت امام خیلی دردناکه و تصور آن بسیار مشکل
زمان حال ما هم چنین داستانی دارد
آیا امام زمان (ع) ،سرور ما و مولای ما یاور نمی خواهد؟
خدایا تا کی باید تو خواب باشیم؟
خدایا بیدارمون کن...
امام زمان در دل های ما غریب است همانند کسی که برای اولین بار به شهری سفر می کند...
امام غریب نیست بلکه ما با این دنیا و اساس و پایه آن غریب هستیم
کاش از این خواب غفلت بیدار شویم قبل از آن که دیر شود...
گاهی این نیاز را در خودم می بینم که همه چیز اطرافم را کنار بزارم
گوشی و رایانه و حتی از این دنیای مجازی دور شوم
بدون هیچ فکر و استرس و دغدغه،در گوشه ای از اتاقم بنشینم و فکر کنم
چراغ ها را هم خاموش می کنم تا حواسم به اطراف پرت نشود ،راحت راحت باشم تو آسوده ترین حالت باشم
تا کمی با خودم خلوت کنم و از اوضاع درونی خودم باخبر شم و فقط فکر کنم
به خودم به دنیای فانی و به گذشته و به آینده ....
به دنیای بی ارزشی که چقدر به آن وابسته شدم تا جایی که از اصل موضوع جا مانده ام
به اینکه میگه : " حافظ اسرار الهی را کس نمی داند خموش "
فکر کنم .... فکر کنم به خدا ،بهتر بگویم به رابطه خود با مهربان ترین مهربانان،یگانه خالق هستی
به کسایی که بودن این اسرار رو درک کردن و پی بردن وبه آرامش رسیدند
آرامش چه کلمه بسار زیبایی هست،با آن انسان احساس امنیت و قوت دل و خوشبختی را درک می کند و همه به دنبال طلب کردن آن هستند
بعضی ها آرامش را در داشتن پول زیاد ،موقعیت شغلی بالا،تحصیلات عالی،داشتن خونه و ماشین و... می بینند اما در حقیقت آرامش چیز دیگری است.شاید اینها حس آرامش به انسان دهد اما گذراست و هر لحظه امکان نبودن آن می باشد.
آرامش یعنی وجود کسی را کنارت حس کنی که همیشه کنارت هست ،وقتی بهش نیاز داری خستگی و شب و روز وگرسنگی و تشنگی و دغدغه براش مهم نیست ،همیشه تکیه گاهت هست...
آرامش یعنی حس کنی کوهی از قدرت پشتت هست و با دستاش موانع جلوی رویت را کنار میزند...
آرامش یعنی خدا
خدایی که ازش می خواهی بدون اینکه به کارنامت نگاه کنه ، می دهد
خدایی که وقتی از همه چیز بریدی همه چیز رو گردنش می اندازی ولی اون فقط میگه دلش پره بزار خودشو خالی کنه اون بنده من هست
خدایی که میگه اگه راه رفتن سختت هست تو یک قدم بیا من ده قدم بهت نزدیک میشم
خدایی که میگه هر وقت بیای من تو رو می بخششم حتما این جمله را شنیدی: " گر شکسته ای توبه هزار بار ، باز آی"
خدایی که تنها دارایی تنها ترین هاست
خدایی که خود تنهاست ولی نمی گذاره کسی تنها بمونه
خدایی که ....
امیدوارم همه این آرامش واقعی را درک کنند و به دنبال آن باشند
با سلام به همه دوستان عزیز
به ایمیلم سر زده بودم که این عنوان توجه ام را جلب کرد و برای شما هم در لینک زیر قراردادم.
پیش از اینها فکر میکردم خدا
خانهای دارد کنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصهها
خشتی از الماس و خشتی از طلا
پایههای برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه ، برق کوچکی از تاج او
هر ستاره، پولکی از تاج او
اطلس پیراهن او، آسمان
نقش روی دامن او، کهکشان
غالب
مردم نمی دانند توسّل به اهل بیت برای چیست. آنها برای رفع مشکلات و
گرفتاری های زندگی به اهل بیت متوسّل می شوند، در صورتی که ما برای طی کردن
مراحل توحید و خداشناسی باید در خانه اهل بیت برویم.
راه توحید راه صعب است و انسان بدون چراغ و راهنما قادر به طی کردن این راه نیست.
شیخ رجبعلی خیاط
امام علی (علیه السلام) :
در عــجــب ام . . .
مرا چیست که می بینم مردم هنگامی که
شب نزدشان غذائی حاضر می نمایند حتما چراغی می افروزند تا ببینند چه
غذائی در شکم خود وارد می سازند ؟ ولی به غذای روحشان اهمیت نمی دهند.
سفینة البحار جلد 2
امیرالمومنیـــن علی علیه الســـلام:
آبـروی تو چون یخی جامد است که درخـواست ، آن را قطره قطره
آب می کند،پس بنگر که آن را نزد چه کسی فرو می ریزی؟
"نهــج البـــلاغه حکمت 346 "