زندگی یعنی یک حباب ...

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

زندگی یعنی یک حباب ...
دانلود موسیقی انتخابی ادمین


آخرین نظرات
  • ۱۶ خرداد ۹۵، ۱۸:۳۶ - گروه فرهنگی صبح امید
    عالی

اوقات شرعی


۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندگی یعنی یک حباب» ثبت شده است

۰۲آذر



بعضى وقتها....

تنهایى آنقدر دلنشین است که،

که هیچ چیز حالت را خوب نمى کند

یوسف طهرانی
۲۷دی


روباه گفت :آدم ها همه چیز را همین طور حاضر و آماده از مغازه ها می خرند،

اما چون مغازه ای نیست که دوست معامله کند، آدم ها مانده اند بی دوست.

 تو اگر دوست می خواهی مرا اهلی کن

یوسف طهرانی
۲۵خرداد

به نام خالق بی همتا اما همیشه تنها !

یه وقت هایی هست که آدم دوست داره خلوت کنه و با خودش یکه و تنها باشه، حصاری درست کنه از تنهایی خودش اما دلش طاقت نمیاره و سعی میکنه تو کوچه پس کوچه های دلش دنبال یکی بگرده و تا میتونه باهاش حرف بزنه. از غم هاش بگه از تنهایی و مشکلات و آرزو و خواسته هاش ، ازین که چرا الان دلش گرفته و چرا همش بهونه می گیره.با کسی که وقتی کنارش هست دیگه غم و غصه معنا نداره ، با کسی که شوق دیدنش رو حتی یک لحظه با هیچ چیز عوض نمیکنه کسی که میدونه وقتی کنارش هست باید ارزش ثانیه ثانیه رو بدونه، کسی که تو کوچه تنهاییت همیشه زیر پنجره اتاقت نشسته و با آرامش منتظر دیدنت هست، کسی که معنا خوشبختی رو با اون درک میکنی. اما دل آدم از تنهایی دوام نمیاره و میشکنه ! شکستنی که هر چند بی صداست اما حرف های زیادی داره برای گفتن. اینجا دیگه باید سکوت رو شکست و از خونه رویاها بزنی بیرون و بری تو کوچه واقعیت و فکر کنی.از اون جایی که آدم  اجتماعی هست و تو صحبت نیاز به شنیدن جواب حتی نمیدونم!! هم هست، سعی میکنی این رویای دل رو عملی کنی و خودت رو راحت.هی میگی حالم خوبه و من عالیم اما دلت یه حرف دیگه تا اینکه سعی میکنی دلت رو خالی کنی.توی لحظه ای که تنهاییت مثل یه میخ کوبیده میشه تو سرت،و در عین سادگی، تنهایت رو می سپاری به چشمات و چشمات اونا رو به نگین تبدیل میکنن و نقاب صورتت رو سیراب،نقابی که هر روز رو صورت مون میزنیم و آخر شب میزاریم جلوی آینه تنهایی.تو پیله تنهاییت داری خالی میشه از غم هات اما هنوز یه تبسم تلخی داری و هی وانمود میکنی خوبی ،اره من خوبم فقط یه وقت هایی دلم میسوزه فقط همین و کم کم اشکات تبدیل به عادتی میشن آرامش بخش اما شور...

یوسف طهرانی
۲۵فروردين



چقدر خوبه که همیشه دیدمون به اطراف و اتفاقاتی که رخ میده مثبت باشه مخصوصا در رابطه با انسان ها

ممکنه تو روز با خیلی ها رفت و آمد داشته باشیم یا به طور اتفاقی تو مترو و اتوبوس آدم هایی رو ببینیم که دچار مشکلات خاص خودشون هستند

نقص عضو ، نابینا ، ناشنوا ،معلولیت جسمی و روحی ، کودکان بیش فعال و ....اما نگاه ما به این افراد به چه صورت هست ؟؟

اول که باید شاکر خدا باشیم به خاطر سلامتی و سالم بودن و رفاهی که داریم

دوم این که اگر بخواهیم این آدم ها رو توصیف کنیم چه جیزی میگیم ؟ آیا فقط و تنها فقط مشکلات و عیب های اونارو میبینیم و توصیف میکنیم؟؟

اگر 20 نکته مثبت داشته باشند با یک نکته منفی از بین خواهد رفت؟؟؟

 این داستان رو بخونید تا بیشتر متوجه منظورم بشید....


یکی از استادهای دانشگاه تعریف می‌کرد…
چندین سال پیش برای تحصیل در دانشگاه سانتا کلارا کالیفرنیا، وارد ایالات متحده شده بودم.
سه چهار ماه از آغاز سال تحصیلی گذشته بود که یک کار گروهی برای دانشجویان تعیین شد که در گروه‌های پنج شش نفری با برنامه زمانی مشخصی باید انجام می‌شد.

دقیقا یادمه از دختر آمریکایی که درست روی نیمکت کناری می‌نشست و نامش کاترینا بود پرسیدم که برای این کار گروهی تصمیمش چیه؟
گفت اول باید برنامه زمانی رو به ببینه، ظاهراً برنامه دست یکی از دانشجوها به نام فیلیپ بود.

پرسیدم فیلیپ رو می‌شناسی؟
کاترینا گفت آره، همون پسری که موهای بلوند قشنگی داره و ردیف جلو می‌شینه!
گفتم نمی‌دونم کیو میگی!
گفت همون پسر خوش‌تیپ که معمولا پیراهن و شلوار روشن شیکی تنش می‌کنه!
گفتم نمی‌دونم منظورت کیه؟
گفت همون پسری که کیف و کفشش همیشه ست هست باهم!
بازم نفهمیدم منظورش کی بود!

اونجا بود که کاترینا تون صداشو یکم پایین آورد و گفت فیلیپ دیگه، همون پسر مهربونی که روی ویلچیر می‌شینه…


این بار دقیقا فهمیدم کیو میگه ولی به طرز غیر قابل باوری رفتم تو فکر.
آدم چقدر باید نگاهش به اطراف مثبت باشه که بتونه از ویژگی‌های منفی و نقص‌ها چشم‌پوشی کنه…
چقدر خوبه نگاه مثبت

یک لحظه خودمو جای کاترینا گذاشتم، اگر از من در مورد فیلیپ می‌پرسیدن و فیلیپو می‌شناختم، چی می‌گفتم؟
حتما سریع می‌گفتم همون معلوله دیگه!!
وقتی نگاه کاترینا رو با دید خودم مقایسه کردم خیلی خجالت کشیدم…

چقدر عالی میشه اگه ویژگی‌های مثبت افراد رو بیشتر ببینیم و بتونیم از نقص‌هاشون چشم‌پوشی کنیم.

یوسف طهرانی

هدايت به بالاي

اسکرول بار