۰۲آذر
یه روز مثل بقیه روز ها آدمک مشغول زندگی غلطک وارش بود.از یکنواختی دلزده شده بود.منتظر یک اتفاق خوب بود از همون اتفاقایی که یک دفعه پیش میاد و آنقدر دلچسب هست که تا آخر عمر تو قلب آدم میمونه.همه فکر میکردن آدمک خیلی پرانرژی و شاده اصلا تنهایی هم حالیش نمیشه از همون قضاوت های همیشگی اما دلش ....